یک دیدار تا همیشه …!

محمود احمد نوید

(به مناسبت سالگرد شهادت امیرالمومنین شهید – تقبله الله –)

از صبح اول وقت برای یک دیدار رسمی فراخوانده شدیم ابتداء معلوم نبود گپ چی است بعدا که ترتیبات خاص دوستان را دیدیم و اینکه همه در حال آمادگی اند دریافتیم میهمان بسیار بزرگواری را امروز میزبان هستیم؛ تقریبا ساعت نزدیکهای ۱۲ ظهر بود که شخصیت عالیقدر امیرالمومنین منصور صاحب با یکی دو تن همراه در جمع ما تشریف فرما شدند، بعضی دوستان مثل من که نخستین بار بود مشرف به زیارت جناب شان می شدیم واقعا لحظه بسیار شیرین و گوارایی بود (اما از قضای الهی نمی دانستیم که این نخستین دیدار آخرین دیدار نیز هست) با یکی یکی عزیزان با محبت و صمیمیت بغل کشی نموده و جورپرسانی کردند؛ بدون اغراق، اخلاص و صداقت از چهره و وجود مبارک شان می بارید، تبسم بر لب، چهره بشاش، و با صدای آکنده از محبت از یکی یکی دوستان احوالجویی نمودند.

ما فقط نگاه شان می کردیم، به سخنان زیبای شان با دقت گوش فرا داده و حالت شخصی و ظاهری شان را به نظاره نشسته بودیم، یک کتابچه و قلم همراه داشت، نشان می داد رهبری با مدیریت و کارآزموده است؛ یکی یکی دوستان مسئول در جمع ما با اشاره ریاست محترم کمسیون (الله متعال عمر طولانی و باعزت نصیب شان کند) فعالیت های خود را به جناب منصور صاحب گزارش می کردیم، گزارش های کاری دوستان را با دقت گوش داده و نکاتی را در کتابچه شان به یادداشت می گرفتند، بسیار صمیمانه در انداز یک رفیق و نه در مقام یک رهبر در بعضی موضوعات در روند کار و فعالیت از دوستان توضیح می خواست، بعد از آن که گپهای رفیق ها تمام شد، ایشان بسیار مودبانه و متواضعانه با کسب اجازه از دوستان، شروع به صحبت کرد، ملایم، نرم و آرام، سنجیده و دقیق پرمحتوا و صمیمی سخن می گفت، در موضوعات مختلف بسیار مفصل و مدلل گپهای بسیار ارزشمندی ایراد فرمودند.

یادم هست که راجع به اهمیت فعالیت فرهنگی و نشرات و تبلیغات ابراز علاقه خاص نموده و فعالیت در این عرصه را بسیار مهم قلمداد کردند، عبارت زیبایی که در این موضوع به کار بردند؛ «اعلام و خبر» بود و راجع به این موضوع و اهمیت آن به تفصیل صحبت فرمودند، اعلام و خبر را تنها حربه ای دشمنان دانست که امروزه پس از شکست های سخت نظامی و سیاسی برای شان مانده و ابراز خشنودی نمودند که دوستان در مجموعه فرهنگی نیز تا حد توان خوب درخشیده و فعالیت شان در قسمت تبلیغات دشمنان را و توطئه های آن را تا حدود زیاد خنثی نموده و ابراز امیدواری کردند که در آینده از این هم بهتر شوند.

راجع به مردم ملکی منصور صاحب از صحبت های شان معلوم بود که بسیار دلسوزی داشته و تاکید می فرمودند که باید راجع به ملت شریف خود بسیار متوجه باشیم که آزرده نشوند برای شان در ساحات تحت کنترول مجاهدین که خدمات ملکی انجام می گیرد از طریق رسانه های خبری (این نوع خدمات) برجسته شود و همینطور به کارهای عمران و آبادی مجاهدین و فعالیت های غیر نظامی آنها کوشش شود که در رسانه ها و در صفحات اجتماعی خوب تبلیغ شود تا حقایق ما به ملت عزیز ما خوبتر روشن شود و حتی فرمودند اگر امکان می داشت کاش یک مجله در قسمت کارهای عمرانی می داشتیم گرچه شش ماهه می بود یا سالنامه.

وقت نماز ظهر که رسید به شمول جناب منصور صاحب همه برای نماز آماده شدیم، فضای بسیار خوبی حاکم بود و شاید خاطره انگیزترین روز زندگی برای ما، پس از نماز در حین صرف غذا نیز منصور صیب بسیار بی تکلف در جمع دوستان نشست و مثل یک رفیق در کنار سایر رفیق ها قرار گرفت، بعد از آن دو مرتبه مجلس آغاز شد این بار نیز ضمن ارایه بعضی گزارش های کاری توسط دوستان، در فضای باز و صمیمی اعضای فرهنگی را مخاطب قرار داده که نسبت به جهاد فرهنگی دلایل شان را آزادانه بگویند، دوستان به شمول مجاهد صیب (الله حفظ شان کند) بسیار در انداز خوب در اهمیت جهاد فرهنگی سخن گفتند نوبت به ما که رسید ما هم چند حکایتی از صدر اسلام نسبت به فعالیت های فرهنگی؛ مثلا اشعار حماسی حضرت حسان بن ثابت رضی الله عنه و همینطور شخص رسول اکرم صلی الله علیه و سلم که در حین مبارزه و یا قبل از جنگ ها از جنگ تبلیغاتی استفاده می فرمود یادآور شدیم ابراز خشنودی کرده و فرمودند: ماشاء الله همه تان بسیار خوب مجهز هستید الله متعال کامیاب تان داشته باشد.

صحبت های بسیار جالب منصور صاحب راجع به موضوعات مختلف، اولویت ها و اولیت های نظام اسلامی، پیشرفت ها و کارهای امارت اسلامی همه و همه ما را بسیار خوش ساخت باور کنید که خیلی زیاد امیدوار شدیم و به شخصیت شان که الحق و الانصاف از هر جهت نایب لایق برای امیرالمومنین مرحوم و همینطور شخصیت لایق به رهبری امارت اسلامی بود را با تمام وجود احساس و درک کردیم و به داشتن چنین یک رهبری فرزانه، مدیر، مدبر، فهیم، دلسوز، کاربلد و با درک و درایت خدا را شکر کشیدیم.

تا نزدیک عصر مجلس ما با جناب عالیقدر منصور صاحب طول کشید و بالاخره وقت خداحافظی فرا رسید از همه معافی خواسته و طلب دعاء کرد و فرمودند اگر کوتاهی، کمی و یا کسری وجود دارد ببخشید و یاد شما باشد که ما شما را زبان و چشم خود می دانیم و از همکاری با شما دریغ نخواهیم کرد و فرمودند اگر کسی بطور خاص کدام گفتنی دارد من در یک اتاق دیگر می روم و نظرات شما عزیزان را که پیشنهاد باشد یا انتقاد شنیده و خوش می شوم.

در اخیر نیز دوستان را با محبت، نوازش و اکرام کرد و همه ما را در حالی ترک کرد که دل ما با او بود و هر کسی مثل من یک برداشت خاص از شخصیت عالی آن والامقام در ذهن اش داشت؛ برداشتی که شاید مختلف بوده باشد اما مطمئنا مثبت، دلچسپ و بسیار پرخاطره بود، کاش می دانستیم آن دیدار، نخستین دیدار نیست بلکه آخرین دیدار هم است و ایکاش از جمع این نظام مقدس که با خون دل آن را به نظم و ترتیب ایده آل رسانده بود به این زودی رخت سفر نمی بست و عمری بیشتر رهبری می کرد؛ اما نمی دانستیم چقدر که منصور صاحب محبوب دلهای ماست بیشتر محبوب رب العالمین است و دست روزگار و تقدیر این چنین آن شخصیت ارزشمند و والامقام را از جمع امارت اسلامی گلچین می کند.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

Show More

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button