سیاست کابل؛ صلح با ادبیات جنگ؟
ابو صهیب حقانی
چندیست مذاکرات و گفتگوهای بینالافغانی در دوحهٔ قطر آغاز شده و همینک در جریان است، مذاکرات بخاطر نجات کشور از بحران جنگ یکی از گزینههای همیشه مطرح طالبان با جهتهای دخیل در جنگ بود، چنانچه که امریکا پس از سالیانِ جنگ بالاخره از درِ گفتگو و دیالوگ سیاسی با طالبان وارد شد و پس از ماهها بحث و مذاکره به یک نتیجهٔ مطلوب رسیدند؛ انشاءالله که مذاکرات بینالافغانی نیز نتایج خوب در پی داشته باشد؛ اما چیزیکه در وقت مذاکرات برای همهٔ طرفهای درگیر در جنگ مهم است آنست که فضای مذاکرات باید بدون تنشهای سیاسی به پیش برده شود تا تمرکز مذاکره چیان برهم نخورده و اجازه داده شود تا طرفها برای حل معضله به راهحلهای ممکن دست یابند.
در جریان سالهای گذشته دشمن همیشه سازِ مخالف کوک میکرد که طالبان جز جنگ چیزی بلد نیستند وگرنه چرا برای گفتگوهای صلح حاضر نمیشوند یا اینکه طالبان جنگش بخاطر اهداف دگران است و یا … وقتی طالب با قوت و صلاحیت کافی با امریکا وارد مذاکره شد موج تبلیغات هنوز هم ادامه پیدا کرد که چرا طالب با خارجی مینشیند ولی از مذاکره با افغانها سر باز میزند؛ طالب اما بدون اعتنا به حرف و حدیثهای مغرض دشمن به مذاکراتش با امریکا ادامه داد و دلایل جنگ و صلح خود را بر میز مذاکره با امریکا به بحث گذاشت و دست آخر امریکا را قناعت داد و حاصل مذاکرات فشرده و چندین ماهه، پیمان پایان اشغال بود که در دهم حوت ۹۸ به فیصله رسید و در حاشیه آن مذاکرات از گفتگوهای بینالافغانی نیز گفت و طبق معاهده دوحه آمادگی گرفت، جانب مقابل باز با ترس و دلهره به تعلل در اجرای مواد معاهده پرداخت تا خود را و دستنشاندگی خود را بیشتر به رخ بکشد و بالاخره باز هم تحت فشار امریکا بعد از ماهها به همان چیزی رسید که طالب از روز اول گفته بود، دشمن دست نشانده بارها خط سبز و سرخ کشید، شعار مخالفت سرداد و بهانههای بسیار تراشید ولی طالب ثابت قدم ماند و هرگاهی زندانیان بطور کامل رها گردید طالبان با سرافزازی به پای میز مذاکرات بینالافغانی نشست اما …
ادارهٔ کابل متاسفانه طبق عادت همیشگی خود باز با بستن شمشیر مخالفت از رو با مذاکرات و تسهیل روند صالح به لجاجت روی گشتانده و چندیست پی در پی در پی مذمت و بدگویی طالبان برآمده و کوشش دارند مذاکرات را با سخنان واهی، مکدرانه، تفرقهافکنانه، تهمت و دروغ و … سپوتاژ کرده و به نوعی دنیا و ملت عزیز افغانستان را در تقابل شدید با طالبان قرار بدهد، طالبان هرچند تا اکنون حوصله کرده و در برابر اقدامات ساختار شکنانهٔ اداره کابل بخاطر ملت عزیز خود بسیار از گشادهرویی و فراخ سینه برخوردار کرده است اما سخنان چند روز اخیر معاونان اشرفغنی تمام ملت را متوجه ساخت که حلقهٔ منحصر در چند شخص و محدود به ارگ چگونه در اضطراب روحی و روانی قرار گرفته و با پریشانگویی چگونه ملت را نسبت به مذاکرات بدبین میسازند؛ کسی نیست از آنها بپرسد این ادبیات که این روزها از آدرس ارگ نشر میشود بیشتر از آنکه ادبیات نرم و ملایم و ادبیات صلح باشد ادبیات جنگ و تشویه و تخریب پروسهٔ مذاکرات صلح است اینکه افرادی چند اینهمه از مذاکرات بینالافغانی به وحشت افتاده و نسبت به نظام اسلامی که طالبان از آن بارها سخن گفته در کابوس و ترس قرار گرفته چه عواملی جز به خطر افتادن منافع شخصی آنها میتواند داشته باشد و چرا آنها به جای استقبال صلح بر طبل جنگ میکوبند؟
کار آنها عجیب است که از یک طرف از طالبان توقع آتشبس میکنند و از طرفی هر چه بهتان، دروغ و افتراست نثار طالبان میکنند و خودشان بیشتر شعلههای جنگ و اختلاف را برمیافروزند، وقتی با ادبیات جنگ به میز مذاکرات پیامهای منفی مخابره میکنند آنها چگونه میتوانند قابل اعتماد باشند؟
امریکا بهتر است مثل همیشه این چند منسوب خود در ارگ را بفهماند که دگر زمان پروپاگند، منفیبافی علیه صلح، حذف فیزیکی چهرههای خیرخواه و کدرهای ارزشمند و صلحخواه کشور، و دوران تهمت و دروغگویی به پایان رسیده و همان سخنان پمپيو را در گوش ارگنشیان واضح تر به عرض و سمع آنها برسانند که واشنگتن نیز دگر فریب نالههای دروغین شما را نخورده و دنیا دگربار خود را فدای دغلکاری عدهٔ معدود نمیکند.
بدون تردید امریکا زبان چند نفر معدود ارگ نشینان که با استفاده از چند رسانهٔ زرخرید و چند رسانهٔ فرصت طلب در پی تکدر فضای فعلی است بهتر میفهمد و آنها را به زبان خودش سرخلاص کند که نه افغانها تحمل رنج و درد بیشتر را دارند، نه سال ۲۰۰۱ است که با چند حرف جعلی کسی فریب بخورد و نه اعتماد و توان حمایت قبلی از چهرههای شکستخورده و منفعت طلب داخلی باقیمانده است؛ تا دهان ببندند و آرام بنشینند و بگذارند افغانستان راه درست خود را بپیماید.
به امید سربلندی مجاهدانِ راه حق و فرزندان غیورِ و سلحشور کشور