رویداد دردآور دارالمعلمین؛ نگاهی از زاویه دیگری
حبیبی سمنگانی:
با همه کمپاینهای مغرضانه و گستردهی تبلیغاتی در برابر طالبان، کمتر موارد مستند و آنهم بسیار جزوی، رسانهیی میشود و گویا زمینه و بهانهی بدگویی مبالغهآمیز طالبان برای مخالفان فراهم میشود. رویداد دردآور دارالمعلمین دهراوود نیز ازین موارد انگشتشمار بود، که دران مردم محلی اسباب و وسایل دارالمعلمین را به غارت میبرند.
آنچه دشمن درین مورد تبلیغات کرد موضوع بحث این مقاله نیست، بلکه میخواهم این مورد و امثال آنرا از زاویهی دیگری به بحث بگیرم.
نخست اینکه این مورد بیشتر و پیشتر از رسانههای ضد طالبان، از سوی فعالان و حامیان رسانهیی خود طالبان مطرح شد، مورد نقد و اعتراض قرار گرفت و از مسئولان امارت خواستار پیگرد جدی این رویداد شدند. بلی، بسیاری رسانههای مهم داخلی و خارجی بهشمول بیبیسی پس از گذشت چند روز، از وقوع این رویداد خبر دادند و یا خبر شدند.
پواینت مثبت این بود که طالبان بهجای که این رویداد را توطئه و دسیسهی مخالفان عنوان بدهند و یا اصلا از رویداد انکار بکنند، با تمام جرات اخلاقی و بدون هیچگونه پنهانکاری پذیرفتند که این رویداد در ساحه زیر کنترول شان رخ دادهاست و مولوی احمدالله وثیق، معاون کمیسیون امور فرهنگی طالبان ضمن توضیحِ چگونگی رویداد، از گرفتاری عاملان و بازسازی دارالمعلمین هم اطمینان داد.
چون موقف این مقام طالبان، برخلاف دروغبافیهای اداره کابل، کاملا منطقی و باورکردنی بود، شاید که اطمینان بسیاریها را فراهم کردهباشد.
اینگونه پاسخگویی طالبان به اعتراضات و ایرادهای سالمِ دوست و مخالف، یقینا ستودنیست. اما آنچه بیشتر خوشايند است اینست که معترضان نه تنها از آدرسهای رسمی و غیر رسمی طالبان، بلکه از سوی به اصطلاح فیسبوکیها و فعالان رسانهیی حامی طالبان نیز متهم به هیچگونه دسیسهای نشدند و حتی کسی گلایهای هم ازانها نداشت، بلکه برای رسانیدن صدای آنها به مسئولان ذیربط، با آنها همصدا شدند، در حالیکه ما همهروزه شاهد تهمتزنی و دشنامگویی مسئولان، سخنگویان و حامیان ارگانهای مختلف رژیم چندسرهی کابل بر یکدیگر هستیم.
این نشان میدهد که طالبان با تعهد به آزادی واقعی بیان، سینهی بسیار فراخ برای پذیرفتن انتقادات سالم دارند و آماده هستند با استفادهی درست از همه عرصههای اطلاعرسانی به داد مردم برسند و از ثروت و دارایی ملی کشور محافظت نمایند.
همچنان فعالیت همهگیر، مؤثر و ستودنی طالبان در عرصه رسانهیی ثابت میسازد که طالبان توانایی این را دارند که هر مشکل واقعی را از راه مفاهمه و مکالمه و با پادرمیانی غیر مغرضانهی رسانهها حل کنند، اما اگر بسیاری رسانهها باز هم بهجای مسائل واقعی به مشکلات ساختگی و بافتگی تمرکز میکنند و یا هم یکطرفه راه میروند، پس این مشکل رسانههاست، نه طالبان.
هرگز نمیخواهم عاملان رویداد دارالمعلمین دهراوود را برائت بدهم و یا کار آنها را توجیه کنم، اما اینگونه موارد عامل دیگری هم دارد، که آنرا نمیتوان نادیده گرفت. و آن اینکه آيا چه چیز باعث میشود که مردم بهجای محافظت از یک مرکز علمی، به چپاول و ویرانی آن میپردازند؟
این بیانگر نهایت ضعف عملکرد اداره کابل در عرصهی معارف و همچنان نشان دهندهی نهایت ناخشنودی مردم از روش نامناسب و وحشیانهی اداره کابل است، که بههدف انتقامگیری از اداره فاسد کابل هر گونه گامی میبردارند.
اما رسانهها بهجای که سائر عوامل و دلایل اینگونه رویدادها را بیطرفانه و با شیوههای مدرن بررسی کنند و بدانند که مردم با کدام باور و وضعیت خاص روانی دست به چنین کارها می زنند، میکوشند تنها به پیوند دادن رویداد به طالبان اکتفا کنند، که هرگز منصفانه نیست.
ما در گذشته و بهخصوص درین اواخر در هلمند و قندهار شاهد بودهایم که صدها نفر از مردم محل بر قرارگاههای سقوط کردهی اداره کابل یورش بردهاند و حتی دیوارهای آن را منهدم ساختهاند، که بیانگر اوج انزجار و بیزاری مردم از رژیم فاسد است. فرق اینست که دیروز بر یک مرکز نظامی هجوم بردند و امروز بر یک مرکز ملکی.
رسانهها ضمن خبررسانی وظیفه دارند که همه جوانب رویدادها را با تمام حوصلهمندی و رعایت اصل بیطرفی تحلیل کنند و بهویژه پیامدهای سیاستهای استعماری اشغالگران و واکنشهای تند مردمی در برابر آن، نادیده گرفته نشود.
از نگاه تاریخی، آنچه امروز در افغانستان رخ میدهد، در مقایسه با قیامهای مردمی در سائر مستعمرات پیشین جهان، چیزی نا آشنا و بیپیشینه نیست. البته، فرق اینست که در افغانستانِ امروزی بهشکل سیستماتیک و با استفاده از رسانههای مدرن و مجهز، برای مشغولسازی افکار عامه تلاش میشود و اصلا از عنوان اشغال یادی نمیشود.