نهضت اسلامی ترکیه الگوی پشتاز

(بخش نخست)
نگارنده: عبدالقدیر صالحی
در این نوشتار برآنیم تا با نگاهی هرچند شتاب زده به تجربه نهضت اسلامی در ترکیه، روند یک حرکت موفق و پر ثمر را آیینه داری کنیم و بگوییم که مسلمانان در ترکیه از کجا آغاز کردند و چگونه گردنه های سهمگین اصلاح و تربیت را گذر نموده و در متن یک جامعه سکولر و سایه های سنگین حکومت نظامی دگم اندیش و تمامیت خواه، توانستند پایه های یک جامعه و نسل نوینی را پایه ریزی کنند و باور ها و نگرش ها و قناعت مردم را بر این متمرکز سازند که خيرخواهي و همراهي صادقانه، کمال آزادي، اقتصاد بر تر و رفاع اجتماعی را می توانند در اعتماد به اسلام گرا ها تجربه کنند و این توهم را که فرزندان نهضت اسلامی در روز قدرت با مخالفین فکری خود سياست تبعيد و مصادره و خصومت را پيش خواهند گرفت، باطل سازند.
مقدمه:
متاسفانه امروزه بعضی ها آگاهانه و یا نا آگاهانه تفکر حذفی و ناروا داری را همزاد با اسلام خواهی می دانند و فکر می کنند که همگرایی و تفاهم در قاموس کسانی که می خواهند با اندیشه¬ی اسلامی وارد متن فعالیت های سیاسی اجتماعی و حکومت داری شوند، وجود ندارد و شاید هم این برداشت، ناشی از عملکرد بعضی گروه ها و فرقه های منسوب به اسلام، مانند خوارج و تکفیری ها باشد که با برداشت های نا رسای خود از دین، این ذهنیت را برای کسانی که از تاریخ اسلام آگاهی ندارند ایجاد کرده باشند، ولی واقعیت امر این است که پیامبر در ابتدای استقرار شان در مدینه از رهگذر تربیت فرد و خانواده، به سوی ملت سازی و تشکیل نظام و بنای حکومت حرکت کردند و نخست رابطه فرد فرد از امت را با خداوند مستحکم ساخته و سپس رابطة افراد امت بایکدیگر را تحکیم بخشیده و در نهایت زمینه ها و معیار های روابط خارجی امت با بیگانگان و مخالفین فکری و عقیدتی را نیز بر مبنای تفاهم و خیر خواهی و رعایت همه حقوق شهروندی مشخص ساختند، طوریکه پيامبر گرامي اسلام ، پس از آنکه پايههاي جامعة نوين را در مدینه استوار فرمودند، و وحدت عقيدتي و سياسي و نظامي را ميان مسلمانان برقرار کردند، به برقراري روابط با غير مسلمانان پرداختند و در آن زمان نزديکترين همسايگان غيرمسلمان در مدينه يهوديان بودند. بناءً رسولخدا با یهودیان پيماننامهاي امضا کردند، و طي آن نهايت خيرخواهي و همراهي را با آنان مقرر داشتند، و کمال آزادي آنان را در امور ديني و امور مالي تأييد کردند، و تا زمانی که یهودیان خود عهد شکنی نکردند و نقشه ترور مصطفی را نکشیدند به هيچ وجه با آنان سياست تبعيد و مصادره و خصومت را پيش نگرفتند.
در عصر حاضر نیز فرزندان حرکت اسلامی بر مبنای باور های مشخص و روشن از تاریخ دعوت پیامبر ، وارد کارزار های اصلاحی می شوند و برای ایجاد یک جامعه نوین، نخستین گام شان تحکیم ارتباط با پروردگار است و همین ایمان است که دیدگاه آنها را نسبت به زندگی روشن می سازد، امور داخلی آنان را به گونة ویژه شکل و روابط خارجی شان را به سوی اهداف معین سوق میدهد. و آرمان های بلند شان این است که در همه امور رضای پروردگار را جلب نموده از عقیده و شرف ملت خود پاسداری کنند، خوبی و رفاهیت را برای همه رقم بزنند و زمینه های زنده گی با عزت و سربلندی را برای شهروندان کشور فراهم بسازند. تجربه نهضت اسلامی ترکیه که این روز ها ستاره ای اقبالش در حال درخشش است با همین روی کرد وارد میدان اصلاح و تشکیل جامعه شده و اکنون در راستای زنده کردن مجد و عظمتی گام بر می دارد که 9 دهه قبل توسط یک نظام سکولر تک حزبی به رهبری کمال آتاتورک و مهندسی اسرائیل و امریکا لگد مال شد.
پیش نویسی از عمل کرد کمالیست ها:
برای درک بهتر کار نهضت اسلامی و هزینه های که تا رسیدن به این جا پرداختند لازم می بینم تا پیشینه عمل کرد لائیک ها و کمالیست های ترکیه را در برابر حرکت اسلامی و در کل اندیشه ها و باور های دینی با یک چشم انداز تاریخی مشخص کنم. و آن اینکه بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی با توطئه اى غربى و برخى ترکهاى غربزده و تشکیل جمهوری ترکیه در سال 1923، کمالیستهای سکولر مورد حمایت غرب، هجوم شدید و خصمانه ای علیه اسلام و اسلامگرایی در ترکیه سامان دادند و اجرای بسیاری از شعائر اسلامی مانند، حجاب، اذان، برگزاری حلقات درس قرآن و… را ممنوع کردند.
«آنچه محور عمل آتاتورک و دولت های بعد او قرار گرفت لائیسم (اسلام ستیزی در کلیه شؤون اجتماعی) بود .آتا ترک انقلاب خود را بر پایه های نظام تک حزبی، اقتصاد دولتی، ملی گرایی ترکی، بی دینی ولامذهبی در کلیه شؤون اجتماعی، اقتصادی و حکومتی بنا نهاد و اقدامات اسلام ستیزانه را همزمان با غرب گرایی شدید در ساختارهای جامعه ترکیه تحمیل و به صورت خشونت باری به حذف هر تفکری غیر از تفکر لائیکی خود پرداخت، طوری که اروپاییان را نیز این افراط لائیک های ترکیه به حیرت انداخته بود .
اقدامات اسلام ستیزانه آتا تورک:
• محاکم تام الاختیار: برای از بین بردن مخالفان تفکر لائیسم محاکمی را ایجاد کرد که اعضای آن مستقیما از طرف وی انتخاب می شدند و دارای اختیارات وسیعی بودند و افرادی با گرایش های اسلامی را به جرم خیانت به اعدام محکوم می کردند.
• به دستور دولت لائیک بیشر پست های مربوط به دین از جامعه حذف شدند و آموزش دینی، چاپ کتاب های مذهبی و هرگونه اقدامی که به نحوی با دین در ارتباط بود، ممنوع شد و خدماتی که در زمینه های دینی به مردم ارائه می شد یکجا توسط حکومت لائیک از میان برداشته شد.
• براساس قانونی که در 25 نوامبر 1925م از تصویب مجلس ترکیه گذشت پوشیدن کلاه اروپایی به عنوان سمبل تمدن و تجدد اجباری شد و عده ای زیادی برای اعتراض به این قانون اعدام شدند . همچنان تغییر در پوشش زنان و کشف و کنار زدن حجاب از آنان به صورت گسترده تر و خشونت بارتری به اجرا درآمد و هرکسی که می خواست حجاب اسلامی را رعایت کند از تحصیل و کار رسمی محروم و مورد پیگرد حکومت قرار می گرفت.
• تخریب اماکن مذهبی: کمالیست ها در آغاز حکومت خود، بصورت وسیع اماکن مذهبی و مساجد را ویران کردند و به نوشته روزنامه آکیت ترکیه تنها در استانبول 1000 مسجد تخریب شد و تعداد بیشتری نیز در سراسر کشور به صورت میخانه، کازینو، انبار و دیسکوتیک در آمدند.
• حذف آموزش دینی از جامعه وتعطیل کلیه مراکز علمی وآموزشی دینی؛ حکومت کمال آتا تورک در ابتدای حاکمیت خود کلیه مدارس و آموزشگاه های سراسر کشور را تعطیل کرد و عالمان و مدرسان دینی را عملا از مناصب قبلی شان کنار زد و در مقابل گروه های تبشیری مسحی را آجازه داد تا صدها مدرسه وآموزشگاه را در سراسر ترکیه برای مسیحی کردن مردم تاسیس کنند.
• حذف کلیه قوانین اسلامی وجایگزین کردن قوانین وضعی: مصطفی کمال اندکی بعد از تسلط کامل خود کلیه قوانین و مقررات اسلامی را ملغی اعلام کرد و قوانین مدنی، جزایی وحقوقی دیگر کشورها را بدون در نظر گرفتن شرایط ترکیه و بدون تغییر، ترجمه نموده و در دستور کار قرار داد.
• پخش اندیشه های لائیکی و تدریس اصول لائیسم از طریق ایجاد مراکز عمومی در سراسر کشور که این مدارسس عملا به مراکز فساد تبدیل و طوری مهندسی شده بو د که هویت تاریخی و فرهنگی و دینی ترکیه را بطور کامل مورد تهاجم و نابودی قرار می داد.
نهضت و بیداری اسلامی ترکیه:
از دل همین اقدامات اسلام ستیزانه مصطفی کمال و لائیک ها و همزاد با این توطئه ای بزرگ در مهد خلافت اسلامی بود که نهضت بیداری مسلمانان نیز آغاز شد؛ و در فاصله سالهای 1923 تا 1970 با وجود اینکه لائیکها و کمالیستها هر آن چه برای از بین بردن اسلامگرایی در توان داشتند به کار بردند؛ ولی نتوانستند اراده ای فولادین نواد گان سلطان محمد فاتح و عبدالحمید را در هم بشکنند و سیر دعوت اسلامی و دفاع از ارزش های والای ایمانی را سد شوند.
آری در این مقطع تاریخی که ترکیه مورد هجوم اردوگاه کاپیتالیسم از یکسو و اردوگاه سوسیالیسم و نیروهای چپگرا از سوی دیگر بود، و کمالیست ها برای محو کامل هویت اسلامی و از بین بردن تمام آنچه که به اسلام و مسلمانان تعلق داشت از هیچ نوع ظلم و نا روا داری دریغ نکردند، و این روند اسلام ستیزی خود را بدون وقفه ادامه داند، شخصیت های اسلامی و جوانان مسلمان نیز طی نزدیک به پنج دهه، مبارزات خویش را بصورت مسالمت آمیز از طریق تربیت نسل های مسلمان و متعهد ادامه دادند تا اینکه پروفیسور نجم الدین اربکان معمار اندیشه های اسلامی و پرچمدار بیداری امت در ترکیه وارد میدان مبارزه و کارزار با اندیشه های لائیک شد. « احیای موج اسلامی در ترکیه در فضایی کاملا ضد اسلامی آن هم در دوران جنگ سرد و جهان دو قطبی نشان دهنده عظمت نقشی است که اربکان پس از تاسیس جمهوری ترکیه در رویکرد داخلی و خارجی این کشور انجام داده است.»
نجم الدین اربکان بعد از پنج دهه مبارزه خستگی نا پذیر در جوی از ستیزه و خصومت علیه اسلام و مسلمین توانست که در جنوری 1970 میلادی حزب نظام ملی را تاسیس و این اولین حزب اسلامی بود که بعد از تاسیس حکومت کمال آتاتورک به میدان آمد. این حزب در حدود یک سال بیشتر فعالیت نداشت که سر انجام در اپریل 1971 توسط نظامیان سکولر با زور سر نیزه منحل شد؛ مرحوم اربکان بدون درنگ در سال بعدی (1972 ) حزب سلامت ملی را اساس گذاشت. و تحت چتر همین حزب نهضت اسلامی ترکیه به رهبری اربکان در انتخابات سال 1973 شرکت و با کسب 12 درصد آراء، احزاب لائیک را مات کرده و 48 نماینده به پارلمان فرستاد سکولار ناگزیر با حزب سلامت ملی ائتلاف و پست معاون نخست وزیری را به اربکان واگزار شدند.
نهضت اسلامی به رهبری اربکان در تمام فعالیت ها و موقف گیری های خود نشان دادند که بیشتر از منتقدان سکولار و لائیک خود در کنار آرمانهای اسلامی، به آرمانهای ملی ترکیه نیز وفا دار و صادق می باشند.
هفت سال بعد از این پیروزی حزب اسلامی به رهبری پروفیسور اربکان، یک بار دیگر نظامیان در 12 سپتامبر 1980 به رهبری ژنرال کنعان اورن دست به کودتا زده و حزب سلامت ملی را منحل و اربکان را به ده ماه زندان و ده سال محرومیت از از فعالیت های سیاسی محکوم کردند،؛ ولی این پس لرزه های کودتای نظامی هم نتوانست مسیر حرکت اسلامی را سد کند و اربکان در مسیر مبارزات مسالمت آمیزو حکیمانه اش توانست بصورت غیرمستقیم در سال 1983 حزب دیگری را تحت نام «رفاه» بنیان گزاری کند و در سال 1987 در پیوند با کاهش نسبی اختناق، از طریق یک همه پرسی درون حزبی، رهبری این حزب را به عهده بگیرد.
حرکت اسلامی ترکیه به رهبری اربکان با برنامه های مشخص و مسیر روشن و حساب شده، برخلاف تلاشهای مذبوحانه ای لائیکها، با طرح برنامه های اسلامی تحت چتر حزب رفاه در انتخابات سراسری 1995 شرکت و پلکان پیروزی بزرگی را درنوردید و با کسب حدود 22 درصد آرا و 158 کرسی پارلمان به عنوان اولین حزب پیشتاز به پارلمان راه یافت.
این پیروزی حیرت آور، برگ برنده ای بود که مرحوم اربکان را در یک ائتلاف سیاسی با حزب راه راست به رهبری تانسو چیلر بر مسند نخست وزیری ترکیه نشاند و بیش از پیش اعتماد ملت نسبت به حزب رفا و حرکت اسلامی ترکیه را قوت بخشید.
این پیروزی افق های جدیدی را فرا روی حرکت بیداری اسلامی در ترکیه گشود و رویکرد جدیدی را با معماری اربکان در سیاست داخلی و خارجی ترکیه آغاز کرد. سیاست های ضد استعماری و ضد اسرائیلی اربکان و مخالفت با سیاست های تفرقه افگانانه غربی ها همچنان طرح ابتکاری اربکان مبنی بر تاسیس اتحادیه هشت کشور اسلامى( D8) متشکل از ترکیه، پاکستان، اندونزى، مصر، نیجریه، مالزى، بنگلادش و ایران، از فکتور های مهم انزجار و خشم آمریکا و اسرائیل علیه اربکان و حرکت اسلامی ترکیه به شمار می رود. در واقع پرفسور اربکان بعد از سقوط خلافت عثمانی و به قدرت رسیدن کمالیست ها به عنوان منادی بازگشت به خویشتن نقش ارزنده و موثری را در بیداری اسلامی بازی کرده و تا حد زیادی دست استعمار را بخصوص از طریق برنامه های اقتصادی و تامین رفاه و عدالت اجتماعی کوتاه ساخته است.
سرانجام این سیاست های ضد استعماری سبب شد که پروفیسور اربکان، معمار کاخ بلند بیداری اسلامی ترکیه با یک کودتای سفید مهندسی شده از جانب سکولار های داخلی و قدرت های بیرونی، درسال 1997 مجبور به استعفاء شود.
ادامه خط اربکان:
آنچه حرکت های اسلامی را از احزاب سیاسی متمایز می سازد تربیت نسل ها و توریث اندیشه ها و باور هاست؛ از همین رهگذر است که آنچه در رابطه به یک حزب سیاسی اتفاق می افتد بر یک حرکت مبتنی بر تربیت و ایدئولوژی صدق نمی کند؛ بدین معنا که یک حزب سیاسی ممکن است که بعد از چندین بار انحلال، دگر نتواند راه خویش را ادامه بدهد و افراد خود را بعد از چندین مرتبه شکست از دست داده و آهسته آهسته از داشتن مرد میدان مفلس شود؛ ولی در حرکت های مبتنی بر تربیت نسل ها و «تالیف رجال» توقف و ایستایی معنای ندارد؛ بلکه اگر مردی بیفتد مردانی بر می خیزند؛ البته پخته تر از گذشته و استوار تر از پیش؛ حرکت اسلامی ترکیه از همان جریان های مبتنی بر تربیت و تکوین نسل ها است که به رهبری خردمندانه پروفیسور اربکان آغاز می شود و گردنه های صعب العبوری را در می نوردد؛ ولی این حرکت همیشه در حال صعود، با کودتا ها و انحلال حزب و اجبار بر استعفا متوقف نمی شود؛ بلکه نسلی را که مرحوم اربکان پرورش داده پرچم این حرکت را در سال 2002 بر قله های شامخ باور ملت مسلمان ترکیه به اهتزاز می آورند و حزب عدالت و توسعه را که شاگردان اربکان با یک رویکرد جدید تاسیس کرده بودند از طریق انتخابات ملی و مردمی بر مسند قدرت رسانیده و شخیصت های مانند رجب طیب اردغان و عبدالله گل را برای حفظ میراث فکری و ادامه مسیر مرحوم اربکان بر کلیدی ترین و تصمیم ساز ترین پست های دولتی می گمارند.