ای کاش ، همه افغان ها عید داشته باشند

نویسنده : حبیبی سمنگانی

ایام فرحت بخش عید فرا رسیده است ، مسلمان ها در هر نقطه ء جهان آماده اند تا این روزها را بهتر جشن بگیرند و از هر لحظه ء این ساعات خوب محظوظ گردند ، بلی ملت که درین اواخر با طوفان حزن و اندوه عادت کرده اند به شدت در انتظار این فرصت های طلای می باشند تا آلام و مصائب زمانه را برای ساعاتی فراموش نموده صرف چهره ء شادمان و خندان همدیگر را ببینند و بس .
ایام عید گر چه نمی تواند زخم های را مداوا کند که در طی یک سال گذشته از اثر مفارقت پدر و مادر ، برادر و خواهر ، هم وطن و همسنگر به تن اصابت نموده است و لیک برای همگان درس می دهد که ماتم تا به چه وقت ؟ آیا این همه رشته های محبوب دنیوی فانی نیست ؟ نباید زخم ها را ناسور ساخت ، این زخم ها را می توان علاج نمود ، بلی پدر و مادر فقیر یک مسلمان را احوال جوی نموده روح پدر و مادر خود را در عالم برزخ راحت و تسکین ببخش ، ان شاء الله زخم های معنوی تو نیز آناً و فاناً شفاء خواهد یافت ، به مشکلات برادر و خواهر اسلامی خود که یتیم و بی سرپرست گشته اند رسیدگی بکن خداوند تعالی احساس نابودی برادر و خواهر را از قلب تو محو می کند ، اگر در واقعیت از جدای همسنگر عزیز رنج می بری همیش به یاد بازماندگان وی باش بی شک در جنت ها رفاقت ابدی و جاودانی آن همسنگر نصیب تو خواهد شد .
ملت رنجور افغانستان در چهار دهه ء گذشته صعب ترین روز و شب ها را متحمل شد ، روزهای که مردم برای شب شدن آن دعاء می کردند و لیکن تا صد ها فرزند این وطن هدف گلوله های خونین قرار نمی گرفتند شب نمی شد ، شب های که مردم برای دمیدن سپیده ء صبح می گریستند و لیکن تا جوی خون جاری نمی شد فجر صادق طلوع نمی کرد ، صد ها هزار شهیدان که اکثریت آن ها بی کفن دفن خاک شدند و حتی در نصیب شماری زیادی از آن ها یک قطعه ء خاک هم میسر نشد و توسط رژیم های بی رحم غریق دریا ها شدند ، صد ها هزار معیوب ، ملیون ها مهاجر ، فرا تر از همه هزاران فرزندان این خاک که تا هنوز از زندگی و مرگ آن ها خبری نیست ، هر زمان هزاران فرزندان اصیل این وطن در زندان ها محبوس و مقید ، آیا عید درین افغان زمین آسان می گذرد ؟ آیا ممکن است ملیون ها افغان های بی کس و بی چاره را در وادی غم گذاشته یک مشت مردم جشن شادی برپا کنند ؟ با احساس همان است که سامان خوشی مردمان بی بضاعت را فراهم نموده بکوشد هر فرد جامعه را در جشن ایام عید شریک بسازد ، بیوه زنان ، یتیمان ، معلولان و فقیران که ماه ها را در رنج های فراوان سپری می کنند باید از ایام عید لذت ببرند و احساس بکنند که مایان نیز عید داریم .
کلام منظومه ء استاد خلیلی مرحوم را که بع عنوان ” عیدی به هم وطنان ” نوشته و شامل دیوان وی است در ذیل ملخصاً تقدیم می کنم .
————————————–
شب عید است و زان شهر تب آلود
ز شادی بر نمی آید صدای
درین ماتم سرا دودی نبینی
به جز آه یتیمی ، بی نوای
—————————————
مبارک باد عید ، آن مادری را
که فرزندش به غلطیده امروز
به جای روی گرم تابناکش
به زاری مرقدش بوسیده امروز
—————————————
مبارک عید بر سنگر گزینی
که جان داده به زیر تیغ جلاد
برای حفظ هر خاری دراین خاک
سپر کرده تنش چون کوه پولاد
—————————————
مبارک عید بر آزاد مردان
برهنه پای ها ، دشمن شکن ها
به جای جامه کرده زینت تن
به روز عید خود گلگون کفن ها
—————————————
مبارک عید باد آوارگان را
که زیر آسمان جای ندارند
اگر اینجا به غربت جان بسپارند
برای قبر مآوای ندارند
—————————————–
مبارک عید بر زندانیان باد
که باشد سازشان آواز زنجیر
به زیر ضربت شلاق دشمن
به لب نه آرند جز فریاد تکبیر
——————————————

دوستان و یاران عید همه ء تان مبارک باد .

Show More

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button