اشک تمساح “چارلی صفتان” از برای قهرمان توحید!/محمد نذیر تنویر

تحولات سریع درین راستا، مسوولیت پذیری بیشتری را تقاضا می دارد تا در برابر غوغایی این “دین ستیزان” بوقلمون صفت، چیزی نوشت و یک عمر تجربه در قبال این لاشخواران “طفیلی مشرب” را، که هیچگونه نقشی در طول تاریخ از برای آزادی کشور نداشته اند با شما در میان گذاشت. نقش این گروهک ها،صرفاً و عمدتاً در سپردن کشور به اجانب زیر چتر انترناسیونالیسمسوسیالیستی و دموکراسی خلاصه می شد و می شود. اما نسل های بعدی این گروهک ها که در عدم موجودیت دین و فرهنگ به جامعه قبولاندهشده اند، این خودفروختگی را از دایره دولت ها به نهاد های غیر دولتی نیز زیر نام مدرنیسم، جامعه مدنی و سازمان های حقوقی و نهاد های دادخواهیتوسعه دادند.ایشان در “درون دین”نیز خرافات و بدعت ها را(زیر نام دین)شکل داده و به سرکوب موحدین پرداختند،که فرخنده این قهرمان توحید، یک نمونه ی آن می باشد.
ساحران و “تعویذ نویسان”،که دست پرورده گان نظام های “دین ستیز” در طول تاریخ بوده و مورد حمایت نهاد های مدنی (حتی در حد سکوت) نیز قرار گرفته اند، مسبب چنین فاجعه ای در قلب پایتخت و در دوکیلومتری قصر ریاست جمهوری می باشند. ایشان زود بر این خواهر محجوبه و موحد اتهام وارد ساخته و با سوء استفاده از احساسات “بی خردان” و خرافه پرستان، حادثه ای را شکل دادند که تاریخ بشریت از بیان اش شرم خواهد داشت.این خواهر مؤمنه به اتهام اهانت دینیکه،وی در زیر لگدهای “خرافه پرستان”، نعره تکبیر اش را زمزمه و می سرایدجان به حق می سپارد، در حالی که “اصحاب اخدود” با قلب های سخت تر از سنگ به نظاره ای آتش سوزی اش می پردازند:
قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿٤﴾”مرگ” بر آدم سوزان خندق!
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿٥﴾همان آتش سختی که بر افروختند؛
إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ ﴿٦﴾که بر کنار آن خندقهای آتش بنشستن؛.
وَهُمْ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿٧﴾و ایشان چیزی را تماشا میکردند که بر سر مؤمنان میآوردند؛
وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿البروج:٨﴾
و هيچ عيبى در آنها نيافتند جزاينكهبهالله یارجمندستودهايمانآوردهبودند.
اما افسوس که آرمان دنیوی اش(مبارزه با خرافات) را در کمتر از چند هفته به باد فراموش گذاشته و در محل آتش سوزی اش، دوباره توغ های سرخ و زردرا با جنده های رنگارنگبلند نموده وهمچو معاندین اسلام با شمع و سکوت از وی تجلیل بعمل آوردند. زیرا برایشان رسیدن به هدف از هر طریقی، مبارزه شمرده می شود.
بلی! آرمان دنیوی فرخنده زود به تمسخر کشانیده شد و تیغ برنده، از گردن ساحران و تعویذ نویسان دور گشته، بر گردن موحدان شکل یافت.
و اما آرمان معنوی شهید؟!
اشک تمساح “چارلی صفتان” از برای قهرمان توحید!
آنرا خلاصه به نقاب های خونین و آتشین ساخته و در ضمن بر دین اش نیز یوریش می برند!
یورش می برند؛ و بدترین چهره های “دین ستیز” نقاب از چهره برداشته و برایش “اشک تمساح” می ریزند!
بلی! آرمان دنیوی اش به تمسخر گرفته شد و آرمان معنوی اش به هیولا شکل یافت!
اما جای وی و امثال اش یعنی شهدای واقعی نزد خالق اش چنین گرامی ست:
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴿٢٧﴾تو اى جان آرام يافته، به اطمينان رسيده؛
ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾به سوى پروردگارت بازگرد كه تو از او خشنود و او از تو خشنود است؛
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي﴿٢٩﴾پس در میان بندگان ویژهام در آی؛
وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿الفجر:٣٠﴾و در بهشت من داخل شو!
و در جای دیگر مقام شهید را چنین بیان می دارد:
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾
(چون او را بكشتند) گفته شد: به بهشت درآى! گفت: اى كاش، قوم من مىدانستند
بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿یس:٢٧﴾
به اینکه پروردگارم مرا آمرزید و از “کرامت یافتگان” قرارم داد.
دیگر چهره ها عریان می گردند!
نهاد های مدنی، سازمان های حقوقی، کمونیست های “چینی و روسی” و سکولار ها در یک صف با “چارلی صفتان” پیوند می خورند و اشک تمساح می ریزند!
این حکمت الهی ست تا صفوف معاندین اسلام بیشتر از گذشته باهم نزدیک و پیوند خورند تا چهره های یکه بعد از “عفو عمومی” رهبران طریقتی- و خدا ناترس مجاهدین،در زیر لباس دین پنهان بودند، عریان و عریان تر گردد!
شاعران شان، شعر بسرایند، هنرمندان شان، هنرنمایی و سروده ها، سر دهند، اوباش های شان در جاده ها، مارش براه بیاندازند تا از حساسات مردم سوء استفاده برند، میدیا برای شان بلندگو های قوی و قویترینصب بدارند و سیاسیون و رهبران شان در صدد یافتن لانه های جدید وابستگی برایند … همه و همه در یک مسیر و بر روی یک محور خلاصه می گردند؟!
بلی! این “چارلی صفتان” دارند بر یک محور جمع می گردند!
محوری دین ستیزی!!!
اما بدانند که پیروزی نزدیک است!
چطور!؟
بیاید تا این برداشت قرآنی از پیروزی را، از زبان دكتور محمد بديع رهبر اخوان المسلمين قبل از شنيدن حكم اعدام اش بشنویم:
“پريشان مباش، زيرا پروردگار تو مى خواهد تا همه اهل حق را در يك گروه و اهل باطل را در گروه ديگر جمع نمايد، همانطوريكه موسى علیه السلام و اهل حق را باهم، و فرعون و طرفدارانش را باهم جمع نمود، تا اينكه در برابر اهل حق همه راه ها بسته شد و در مقابل شان به جز بحر و در عقب شان لشكر دشمن چیزی باقى نماند.
بلی! درچنین حالت، پيروزى و نصرت الهى نازل گشت، تا اهل حق را نجات دهد و اهل باطل را هلاك نمايد!
يقينا پيروزى نزديك است!
زيرا هنوز هم طرفداران باطل بدور باطل خويش جمع مى گردند، و اهل و طرفداران حق به دور شريعت خويش دارند جمع مى شوند؛ تا اينكه الله متعال صف ها را از هم متمايز ساخته و حق را بر باطل پيروزى دهد و اهل باطل را غرق نمايد!”
ان شاء الله
توجه: درین رابطه و در رابطه به مظلومیت “زن مسلمان” افغان، توجه تانرا به مقالاتذیلخواهانم:
مشت ها باز می گردند!
http://www.2afghan.com/2015-04-03%20Farkhunda2.pdf
شهیدی که بر خونش انواع تجارت ادامه دارد!
http://www.2afghan.com/2015-03-25%20Farkhunda.pdf
روشنفکری، یا “مار آستین” زن افغان!
http://www.2afghan.com/2015-03-08%20RoshanfekriYaMarAstinZanAfghan.pdf
…