” گرم شه لا گرم شه” بود و آغاز بدبختي!

نویسنده: عبدالبصیر منیب
فقط شش ساله و صنف اول مكتب بودم كه كودتاي ننگين هفت ثور آغاز بدبختي، كشتار، مهاجرت ها و حبس شدن ما افغان ها از همان روز آغاز گرديد.
سرود ملي آن وقت ” گرم شه لا گرم شه” بود و قبل از رفتن به صنوف درسي سرلين همه متعلمين چنين سرود را اجباري زمزمه ميكردند كه با سرودن آن بدبختي اين ملت آغاز گرديد.
با زمزمه اين سرود كسي ما را با طيارات غول پيكر روسي، تانك و توپ، سكاد و لونا روسي، كسي ما را با سكرها، كروزها و B-52 امريكايي، طيارات بي پيلوت و ديگر سلاح هاي مختلف النوع خفيفه و ثقيله كشتند و قتل كردند.
اين قتل ها از طرف جناح هاي مختلف در قرا، قصبات و شهر هاي بزرگ جريان داشت و دارد.
روز قبل وقتي حادثه دلخراش و المناك شهر جلال آباد را از طريق شبكه اجتماعي فيس بوك با پخش ويديو و تصاوير آن مشاهده كردم، خيلي ها زياد متأثر شدم و شايد قلب هر انسان با احساس را جريحه دار و با مشاهده چنين حادثه دلخراش و المناك؛ در ذهن ام دو حادثه مشابه خطور كرد كه سال ها قبل به وقوع پيوسته بود و بدون شك چنين حادثات المناك و دلخراش را هريك در شهر هاي بزرگ، قرا و قصبات به خاطر دارند و با تاسف كه در همچو حادثات هميشه مردم رعيت تلف و متضرر ميشوند.
سال هاي دهه شصت شمسي بود و در منطقه حصه سوم خيرخانه زندگي داشتيم و شايد اكثريت از ساكنين خيرخانه يك و يا دو نفر از اعضاي فاميل ايشان و يا اقارب نزديك ايشان در صف مجاهدين مصروف جهاد بودند.
صبح وقت و تازه آفتاب طلوع نموده بود؛ مامورين روانه وظيفه، متعلمين روانه مكتب و محصلين به طرف پوهنتون روان بودند و در چنين ساعت پر ازدحام مرمي “سكر ” در چهاراهي أصابت كرد و به اثر أصابت آن بيشتر از ٤٠ الي ٥٠ نفر از مردم رعيت كه اكثريت اهل كسبه و دوكاندار و رهگذر كشته شدند. در بين كشته شده گان اسماعيل جان پسر جوان كه باشنده كوچكين شكردره بود؛ نيز به چشم ميرسيد. إسماعيل جان خلقي و پرچمي نبود او متعلم مكتب و يك پسر مسلمان و در ضمن برادران او در صف مجاهدين حزب اسلامي در شكردره كابل مصروف جهاد بودند.
حادثه دوم سال ١٣٧٧ شمسي و در شهر كابل محصل پوهنتون بودم و زمان حاكميت طالبان بود و در همان روزها طالبان شوراي علما را در صحن پوهنتون براي مجلس بزرگ دعوت كرده بودند.
ساعات ديگر روز بود و راكت ” لونا” در پيش روي سينما بهارستان، منطقه كارته پروان أصابت كرد كه با أصابت اين راكت بيشتر از ٥٠ الي ٦٠ نفر و همه اهل كسبه و مردم رهگذر كشته و زخمي شدند و همه جا را خون و گوشت گرفته بود.
بدون شك همچون حادثات دلخراش را همه به خاطر دارند كه از طرف جناح هاي مختلف در مناطق مختلف صورت گرفته و تلفات اكثريت مردم رعيت و بيگناه بوده و اگر هر شهروند كشور از اطراف و شهر ها خاطرات دلخراش و المناك را روزي بخواهند در كتاب ثبت كنند، شايد كتاب ها نوشته شود.
هدف از ياد آوري و ذكر دو خاطره من بخاطر اين نبوده كه كدام جناح خاص را متهم و بگويم فلان گروپ حق و فلان گروپ باطل بوده؛ مگر هدف از ذكر خاطره ها اين است قسميكه در ابتدا سخن ياد آوري نمودم از روزيكه سرود ملي ” گرم شه لا گرم شه” بالاي ما اجباري سروده شد و بدون اينكه معنا و مفهوم آنرا بدانيم.
كسي را با استفاده از كمونيزم و شعار “حورا” و دفاع از انقلاب كشتند، حبس كردند و بيشتر از ميليون ها انسان مهاجر شدند.
ديگري بنام اسلام و با استفاده از كلمه مقدس جهاد و شعار” الله اكبر” كشتند و حبس كردند.
گروه ديگري ما را بخاطر سركوب كردن شر و فساد ما را كشتند، حبس كردند و باغ ها را ويران كردند.
و كسي هم بخاطر مبارزه با تروريزم بين المللي، خانه ها را تلاشي كردند و مردم بيگناه را توسط طيارات بي پيلوت كشتند، حبس و به مهاجرت مجبور كردند و حالا گروه ديگر بنام دين مقدس اسلام و استفاده از شعار مقدس ” الله اكبر” انسان ها را ذبح و حلال ميكنند و در شهر ها انتحار ميكنند كه گويا با انجام دادن چنين عمل فجيع جنت و حور هاي بهشتي را ملاقات ميكنند؛ در حاليكه با قتل و كشتار انسان هاي بيگناه داخل شدن به بهشت خيال است، محال است و جنون.
ميخواهم سخن را كوتاه و آخر كنم اگر اين سرود ” گرم شه لا گرم شه” نميبود ما اينقدر گرم و پر حرارت نمي بوديم كه روزمره افغان و هموطن خود را با استفاده از سلاح هاي خارجي، خود بنام هاي مختلف وسيله شده و سبب قتل و كشتار انسان هاي بيگناه شويم.
از جنگ، خيانت، جاسوسي، انتحار و انفجار فقط بيگانه ها و اجنبي ها نفع گرفته و ما افغان ها هستيم كه كشته ميشويم؛ پس بيايد بس كنيم شايد همين كافي باشد تا چند سال ديگر قتل، كشتار، انتحار و انفجار و آنهم در شهر و بازار.
سال ها است كه سرود ” گرم شه لا گرم شه” ختم شده و سرود صلح و آرامي را ورد زبان و در عمل پياده كنيم و خود را از گرمي، ديگر سرد كنيم، در غير آن در هر جا افغان قتل از درس و تحصيل محروم ميشود و مهاجر ميشود؛ خارجي ها و أجانب از كشتن و ترور ما لذت ميبرند و فقط تماشا دارند و بس!