مارمولک های زیرک

فکاهی سیاسی (4)
تحت عنوان:
“مارمولک های زیرک”
جان کیری: خب بچه ها چطور استین خوبین کارها خوب پیش میرن؟
عین و غین: ها صیب قربان قد رعنای تو شویم شما دپشت ما ایستاد باشین چطور پیش نمیره هر چیز پیش میره صیب!
جان کیری: غین تو چطور استی از دست عبدالله جان خو کدام شکایت مکایت نداری؟
غین: نی صیب نی، عبدالله واری یک جوان خوش تیپ و خوش قواره که هر روز از زنها کده بیشتر مشغول آرایش و انتخاب مد لباسه کی بدش میایه صیب بیخی یک پیرمرد ناز است صیب!
جان کیری: چه خبر از افغانستان.
عین: مچم صیب از قول اشرف در رسانه ها و فیسبوکها شنیدم که گفته تحت مدیریت است جای هیچ تشویش نیست.
غین: بلی صیب افغانستان کلا تحت مدیریت است فقط یک قندوز از مدیرت خارج شده خو بلا دپس قندوز باقی 33 ولایت دست ماست شما بیغم باش!
جان کیری: چطور که از دیگر ولایت ها خبرها به ما رسیده که ولسوالی هاشان سقوط کرده یا در حال سقوط است؟
غین: ها صیب! خب جای تشویش نیست مرکز شهرها تحت مدیریت ماست.
جان کیری: شما فکر می کنید مشکل در کجاست با طالب چگونه رفتار شود تا شکست خورد؟
عین و غین: صیب! این طالب خو نفس ما را سر پوز ما رسانده خو ما در رسانه ها به همه دستور دادیم که بسیار بگویند طالب، پاکستانی است آی اس آی است و فلان است و تبلیغات کنن تا ملت ما بازی خورده و تنها ما را مستقل نشان بتن.
جان کیری در اینجا حرف عین و غین را قطع میکنه و میگوید: شما که غلام 50 کشور هستید جمع پاکستان خود را به ملت چی تعریف می کنید؟
غین اینجا با خنده (البته قهقهۀ معروفش): ها صیب ما خو علنی جوجه دست پرورده شما امریکایی ها و غلام حلقه به گوش پاکستان استیم خو دیگه در مقابل طالب، هیچ حربۀ ما و شما کار نمیکند فقط همین پاکستانی و پنجابی گفته راهیستیم و جورنالیستان فیسبوکی و رسانه ای ما هم این سخن را خوب نشغار می کنند، به ما خو حقیقت معلوم است که طالب بیچاره به جز خدا بنده منده به کس نیست و لله فی الله جهاد شان را میکنه خو اگر پاکستانم نگوییم چه بگوییم آن وقت ملت ما را از تخت بزیر می کشند!
جان کیری: شما عجب مارمولک های هستید خاک برسرتان کنند که دست به هر دلقک بازی و فریبکاری می زنید تا ما و دیگر باداران تان را خوش بسازید ولی فکر نمیکنم این فریبکاری شما تا آخر نتیجه بده آخر رسوا می شین!
عین و غین: نی صیب نفرمایین ما نوکرکا پابوسکا جوجه گگا دست پروده شما و نمک خورده شما هستیم از رسوایی … (اینجا هم اشرف و هم عبدالله خنده می زنند) از رسوایی نگو که همین حالا نهایت رسوا شده استیم ولی به دل نمیگیریم سیاست ما همین تقاظا را داره که بخاطر شرایط بد امنیتی دست به دامان صلیبی، انگلیسی و هندی و گاو پرست و بت پرست و همینطور دست به دامان پاکستانی و پنجابی و مجوسی و رافضی و صد کوفت زهر مار دیگر بشویم ولی چوکی را از دست نتیم.
غین: صیب تو بازم ما را نشناختی عکس ملاقات مه با جنرال شریف را سی کن چگونه گردن ما در نزدش کج است او میدانی از مه چی خواست؟
جان کیری: چی خواست:
غین: راحیل شریف از ما خواست که شرم کنید، جوجه های واقعی پاکستان خو شما هستید چرا طالب های غریب را بد نام می سازید، شما با ما معاهده امضاء می کنید، سربازای شما اینجا تربیه می شوند، شما مستقیم تردد دارید، شما اینجا سفارت و قنسولگری دارید، شما هروقت اینجا می باشید، طالب بیچاره که شرایط شما را نداره ؟
جان کیری: خی برین گمشین خاک بر سرتان از شما غلامای واقعی، بروید اینجا گپ نزنید باز تا شب معلوم نیست چند ولایت یا ولسوالی دیگر از مدیریت شما خارج شود!
عین و غین: صیب ما به شما افتخار میکنیم هر چی می گویید با سر و جان قبول است فقط ما را از درگاه خود نرانید.
پایان.
برگرفته از فیسبوک حقانی هروی

Show More

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button